قَزوین (تلفظⓘ) با نام باستانی کَسپین مرکز استان قزوین، یکی از شهر تاریخی ایران که در بلندای ۱٬۲۷۸ متری از سطح دریا واقع شده است. قزوین در زمان شاه تهماسب صفوی بهعنوان پایتخت ایران انتخاب شد و تقریباً به مدت نیم سده در دوره صفویه نقش پایتخت فرمانروایی صفویه را ایفا کرد.[۱۳] قزوین یکی از کهنترین مناطق تمدنی ایران بهشمار میرود و برپایه پژوهشهای باستانشناسی، پیشینه سکونت در این منطقه به ۹ هزار سال پیش بازمیگردد. این شهر با پیشینهای طولانی و میراثی غنی، یکی از مهمترین کانونهای تاریخی ایران است. نزدیک ۱۱ درصد از گستره شهر امروزی قزوین را گستره تاریخی آن تشکیل میدهد، که بسیاری از آثار مهم تاریخی ازجمله بازارها، مساجد، مدارس، سراها و کاروانسراها را در خود جای داده است.[۱۳] وجود آثار ارزشمند تاریخی بهجا مانده از دورههای مختلف و ساختار فضایی شهر، به جذابیتهای گردشگری قزوین افزوده است. غنای تاریخی این شهر به اندازهای چشمگیر است که برخی کارشناسان، آن را از نظر تعداد آثار تاریخی در جایگاه نخست کشور ایران میدانند.[۱۳]
قزوین شهری فارسیزبان است و زبان مادری بیشتر اهالی شهر قزوین فارسی همراه با لهجه خاص قزوینی است. زبانهای تاتی، گیلکی، و آذری نیز در قزوین تکلم میشود. علیرغم حضور تاتها، گیلکها و آذریها در شهر قزوین، بیشتر آنها بومی خود شهر قزوین نمیباشند، و از اقصی نقاط ایران و استان قزوین به شهر قزوین آمدهاند.[۱۴][۱۵][۱۶]
تاریخچه و ریشه شهر قزوین به دوران ساسانیان بازمیگردد زمانی که به دستور شاپور پادشاه ساسانی رونق یافت. قزوین شاهراه اقتصادی جاده ابریشم، سالها محل گذر تجار و بازرگانانی بود که کالاهای خود را از شرق به غرب میبردند.[۱۷] قزوین پایتخت بزرگ خوشنویسی ایران است و ازجمله خوشنویسان معروف خط پارسی میتوان به میرعماد قزوینی اشاره کرد.[۱۸] از این آثار کهن و باستانی گوناگون میتوان قلعه سمیران، کاروانسرای سعدالسلطنه، مسجد جامع قزوین، میمون قلعه، حمام قجر، آب انبار سردار، پیغمبریه، کاخ چهلستون، امامزاده حسین و خیابان سپه (اولین خیابان ایران) نام برد.[۱۹]
قزوین بهدلیل قرار گرفتن در مسیر ارتباطی شرق به غرب و جنوب به شمال کشور، نزدیکی به تهران و کرج، دارا بودن چندین شهرک صنعتی و نیز امکانات مناسب آموزشی و علمی ازجمله چندین دانشگاه دولتی و غیردولتی ازجمله دانشگاه بینالمللی امام خمینی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین و دانشگاه آزاد اسلامی – باراجین از موقعیت مناسبی در ایران برخوردار است.[۲۰]
قزوین به علت دارا بودن ۲ هزار و ۵۰۰ هکتار باغستان کهن[۲۱] در اطراف شهر و وجود بوستان ۱٬۴۰۰ هکتاری باراجین در سال ۱۳۹۲ از سوی معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور به عنوان شهر پاک ایران انتخاب شد.[۲۲]
سوغاتیهای شهر قزوین پسته، باقلوا و انواع شیرینی سنتی متنوع ازجمله باقلوای لوزی، باقلوای پیچ یا گل رز، شیرینی پادرازی، نان نخودی قزوین (شیرینی نخودی)، نان چرخی، نان برنجی (شیرنی برنجی)، نان بادامی قزوین (شیرینی بادامی)، شیرینی اتابکی (شیرینی ولیعهدی)، نان قندی (شیرینی قندی)، نان نازک (نازک پستهای) است.[۹][۱۰][۲۳][۲۴]
نام
مقالهٔ اصلی: پیشینه نام قزوین

در این نقشه شهر قزوین به انگلیسی: Kaswin ذکر شده است.
نوشتههای باستانی یونان قزوین را با نام «راژیا» معرفی میکند و پس از آن در نوشتههای اروپایی این شهر با نام شهر باستانی «آرساس» یا «آرساسیا» شناخته میشده است.[۲۵] اشکانیان قزوین را به نام مؤسس آن «اردپا» میخواندند؛ و ساسانیان نام این شهر را «کشوین» (یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد) نهاده بودند. در برخی متون نام این شهر «قسوین» (یعنی شهری که مردمی پر صلابت و استوار دارد) ذکر شده است. به هر روی مورخان و باستان شناسان عصر حاضر قزوین را عربی شده «کاسپین» میدانند؛ و بر این باورند که قوم کاسپیها که در سواحل دریای کاسپین میزیستند به مرور کوچ کردند و شهر قزوین را بنا نهادند.[۲۶] و به همین دلیل است که در متون کهن عثمانی و عربی نام دریای خزر «بحر القزوین» ذکر شده است.
پیشینه نام
قزوین را در نوشتههای قدیمی؛ شهر باستانی «آرساس» یا «آرساسیا» و در تاریخ یونان شهر قدیمی «راژیا» نامیدهاند. قرار گرفتن آن بر سر راه جاده ابریشم سرنوشت قزوین را با فراز و فرودهای تلخ و شیرین گره زده است.[۲۷] تاریخ نگاران ایرانی و عرب عقیده دارند که واژه «قزوین» ازجمله «این کش وین» گرفته شده است، به این شرح که وقتی سرکرده سپاه کسرا به هنگام نبرد، در صف لشکریان خود خللی دید، با عبارت «این کش وین» (یعنی به آن کنج بنگر) زیردست خود را مأمور رفع خلل کرد و در نتیجه سپاهیان او پیروز شدند. آن گاه در آن محل؛ شهری بنا کردند و آن را «کشوین» نامیدند و در دوره اسلامی، عربها، این واژه را معرب کرده و آن را «قزوین» نامیدند.[۲۸]
همچنین گفته شده اشکانیان قزوین را به نام مؤسس آن «اردپا» میخواندند. و ساسانیان نام این شهر را «کشوین» (یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد) نهاده بودند. در برخی متون نام این شهر «قسوین» (یعنی شهری که مردمی پر صلابت و استوار دارد) ذکر شده است.[۲۹]
اطلاعات روشن و دقیقی دربارهٔ وضعیت شهر قزوین در دوره ساسانی در دسترس نیست.[۳۰] با این حال، اشارات پراکندهای وجود دارد که از نقش این شهر بهعنوان یک پایگاه مرزی جهت مقابله با دیلمیان حکایت میکنند. بسیاری از تاریخنگاران نیز به همین موضوع پرداختهاند و مرزی بودن قزوین را دلیل نامگذاری آن میدانند. بهویژه مورخانی مانند حمدالله مستوفی و برخی پیش از او، از نام «کشوین» برای این شهر استفاده کردهاند، که احتمالاً بر جایگاه استراتژیک آن تأکید دارد.[۳۰] این واژه ممکن است ریشه در عبارتی داشته باشد که معنای مرز یا کناره را میرساند و با نقش مرزی و مهم قزوین در آن دوران همخوانی دارد.[۳۰]
بلاذری که در اواخر سده دوم و اوایل سده سوم هجری قمری میزیسته، در کتاب فتوح البلدان آورده است: گروهی از اهل قزوین و همچنین بکر بن هیثم نقل کردهاند که مردم ری حکایت کردهاند که دژ قزوین در زبان فارسی کشوین نامیده میشود، که به معنای حد محافظت شده است.[۳۱] ابن خردادبه نیز که حدود سال ۳۰۰ هجری قمری زندگی میکرد، در کتاب المسالک و الممالک اشاره میکند که حصار و دژ قزوین در زبان فارسی به نام کشوین شناخته میشود. این نام به معنای «حد مورد توجه» یا «مرز برجسته» تفسیر شده است.[۳۱]قدامه بن جعفر کاتب بغدادی (وفاتیافته در سال ۳۲۰ قمری) در کتاب الخراج آورده است: دژ قزوین در زبان فارسی کشوین نامیده میشود که به معنای «حد مرموق» است. میان آن و سرزمین دیلم، منطقهای کوهستانی وجود دارد و همواره گروهی از اسواران در این مکان مستقر بودهاند تا از هجوم دیلمیان جلوگیری کنند.[۳۱]
علامه علیاکبر دهخدا بر این باور بود که نام شهر قزوین از ترکیب واژه «کزو» به معنای پسته کوهی و پسوند «ین» که نشاندهنده صفت نسبی است، شکل گرفته است.[۳۲] به این ترتیب، «کزوین» بهمعنای شهری با پسته کوهی یا بهطور کلی جایی پر از درختان پسته تفسیر میشود. همچنین اشاره شده که حرف «کاف» در کلمه اصلی به «قاف» تغییر یافته است،[۳۲]
لقبها
لقب مینودر به معنی دروازه بهشت گه از کتابی به همین نام، نوشته محمدعلی گلریز دربارهٔ تاریخ و جغرافیای تاریخی قزوین به قزوین داده شده است.[۳۳]
لقب دیگری که به این شهر داده شده؛ لقب باغشهر است. این لقب را ناصرالدین شاه در هنگام سفری که به پاریس داشت به علت باغات بسیار که گرداگرد شهر را فراگرفته بود به قزوین داد.[۳۴] شهر تاریخی قزوین با وجود دهها آبانبار به عنوان شهر آبانبارهای ایران شناخته میشود.[۳۵]
در زمان صفوی بهدلیل پایتختی قزوین لقب دارالسلطنه به این شهر داده شده؛ این لقب تا عصر قاجاریه هم ادامه داشت و در بیشتر فرمانهای پادشاهان قاجار این عنوان دیده میشود.[۳۶]
همچنین در سدههای اول اسلام قزوین به نام مدینهٔ مبارک معروف بوده است.[۳۷]
تاریخ
مقالهٔ اصلی: تاریخ قزوین
این شهر باستانی در زمان شاه طهماسب صفوی پایتخت ایران بوده است. نخستین خیابان ایران (خیابان سپه) در قزوین ساخته شد.[۳۸] آب انبار سردار بزرگترین آب انبار تک گنبدی جهان در قزوین است.[۳۹]
پیش از اسلام
آثار بهدستآمده در حفاریهای تپههای سگزآباد و محوطه قبرستان، بهویژه تپه زاغه، نشاندهنده دوره طولانی استقرار بشر در این منطقه است.[۴۰] دشت قزوین از دیرباز نقش گذرگاهی برای ارتباط میان تمدنهای شرق و غرب ایران ایفا کرده و اقوام مختلف و مهاجمان در مسیر حرکت به سوی شرق یا غرب از این منطقه عبور میکردند.[۴۱] براساس مطالعات باستانشناسی و دادههای بهدستآمده از تپههای زاغه، سگزآباد و قبرستان، قدمت سکونت در این دشت به دوران نوسنگی، یعنی حدود هزاره ششم پیش از میلاد، بازمیگردد.[۴۰][۴۱] در کوهستانهای این منطقه نیز زندگی مهاجمان دیلم، تَبورها، دیوها و اَماردها، با برخوردهای مداوم و قابلتوجه با ساکنان متمدن همراه بوده است.[۴۲]
ناحیه کوهستانی جنوب و جنوبغربی قزوین بخشی از قلمرو مادها محسوب میشده است. بر اساس تحقیقات باستانشناسی انجامشده در قرهتپه سگزآباد، شواهدی از دوره عصر آهن که همزمان با دوران مادها است، کشف شدهاند.[۴۳]در زمان حکومت مادها یکی از نقاط مهم کشور بوده و دژ «ماگ بیتو» در جنوب غربی قزوین و تحت فرمان «هانا سیروکا» از امیران ماد بوده است.
در نیمه نخست سده نهم پیش از میلاد، دژ «ماگ بیتو» در قزوین مورد هجوم «آداد پنجم» فرمانروای آشور قرار گرفت و ویران شد.

دوران ساسانیان
بنای شهر قزوین بر اساس برخی اسناد تاریخی موجود، به اردشیر بابکان (۲۲۶–۲۴۱ میلادی) نسبت داده شده است.[۴۲] با این حال، آنچه از اعتبار بیشتری برخوردار بوده و در حجم وسیعتری در اسناد مختلف نقل شده است، بنیانگذاری این شهر توسط شاپور ذوالاکتاف ساسانی (۳۰۹–۳۷۹ میلادی) بوده است.[۴۲]بر پایه منابع تاریخی، قزوین برای اولین بار در دوره ساسانیان بهعنوان یک پادگان نظامی بنیانگذاری شد.[۴۴]هدف از ساخت این پادگان که به دستور شاپور ذوالاکتاف احداث گردید، مقابله با یورشهای اقوام و جنگجویان شمالی بود که تهدیدی جدی برای حکومت ساسانی محسوب میشدند.[۴۴] این شهر در دوره ساسانیان بهعنوان پایگاهی نظامی برای مقابله با دیلمیان و مهاجمان کوهستان مورد استفاده قرار میگرفت.[۴۰]
در کتاب اخبار البلدان، که در سال ۲۷۹ هجری قمری تألیف شده است، چنین آمده است:[۴۲]
«بکر بن هیثَم گفت: قزوین دژی بود که به فارسی آن را «کشوین» نامیدند و بین آنجا و دیلم کوهی است که پادشاهان فارس در آنجا گروهی مرابط از سواران گمارده بودند و این سواران هنگامی که میان آنان و دیلمیان آرامش نباشد، از هجوم دیلم دفاع کنند و شهر را از دزدان محافظت نمایند…. شهر قزوین را شاپور ذوالاکتاف بنا نهاد»
پس از اسلام
پس از فتح قزوین توسط اعراب در سال ۲۴ هجری قمری، این منطقه به سنگری استراتژیک برای جلوگیری از حملات دیلمیان تبدیل شد. دیلمیان که در کوهستانهای شمالی زندگی میکردند، حتی پس از فتح قزوین نیز به مقاومت و حملات خود ادامه دادند و همین امر باعث شد قزوین به منطقهای مرزی و مهم برای مسلمانان تبدیل شود.[۴۰] قزوین یکی از شهرهای مهم ایران است که بهدلیل موقعیت جغرافیایی و تاریخی خود، نقش مهمی در تاریخ این سرزمین ایفا کرده است. این شهر بهدلیل قرار گرفتن در مسیرهای ارتباطی شرق و غرب، از گذشتههای دور اهمیت نظامی و سیاسی ویژهای داشته است. پس از ورود اسلام به ایران، قزوین به عنوان یکی از مناطق مرزی دارالاسلام شناخته شد و در دوران عباسیان شاهد آغاز توسعه و آبادانی بود.[۴۵]
روند توسعه شهرسازی و گسترش مناطق مسکونی در قزوین پس از ورود اسلام در سال ۲۴ هجری سرعت گرفت و بهسرعت بهعنوان «بابالجنه» یا «دروازه بهشت» شهرت یافت.[۴۶] به گفته بلاذری، در نیمه سده سوم هجری، سعید بن عاص بن امیه، قزوین را پیش از سال ۳۵ هجری به شهری مستحکم و آباد تبدیل کرد. همچنین، ورود چهار هزار مسلمان به فرماندهی ربیع بن خثیم در سال ۳۶ هجری با دستور علی، چهره قزوین را بهکلی تغییر داد.[۴۶]
توسعه شهر قزوین در دوران اسلامی، بهویژه در زمان خلافت هادی عباسی، در سال ۱۷۰ هجری آغاز شد. در این دوره، خلیفه عباسی شهری جدید بنا کرد که در فاصله هزار قدمی از شهر قدیمی قرار داشت و آن را «مدینه موسی» نامید.[۴۷] فردی به نام مبارک ترکی قلعهای در این مکان ساخت و آن را «مدینه مبارک» نامید. در زمان حمدالله مستوفی، این شهر با نام «مبارکآباد» شناخته میشد.[۴۷] همچنین، هارونالرشید، خلیفه عباسی، اهمیت شهر را به خوبی درک کرد و دستور داد که حصاری مستحکم در اطراف شهر ساخته شود. این حصار شامل سه شهر شاپوری، مدینه موسی، و مبارکیه و همچنین زمینها و محلات دیگر داخل آن بود. هدف از این اقدام محافظت از شهر در برابر تهدیدات و حملات احتمالی بود.[۴۷]
دوران سلجوقیان
در زمان حضور امپراتوری سلجوقیان، این شهر به شکوفایی و پیشرفت قابل توجهی دست یافت.[۴۵] شکوفایی شهر قزوین را میتوان به دوران سلجوقیان نسبت داد. در این دوره، قزوین با رشد و گسترش بیشتر و جمعیت قابل توجه، به شهری معتبر تبدیل شد.[۴۸] طغرل در سال ۴۳۳ ه.ق قزوین را فتح کرد و یکی از شیعیان علوی را به حکومت قزوین انتخاب کرد. وی در سال ۴۵۵ ه.ق در گذشت و بنابر وصیتش، سلیمان پسرش به جانشینی او برگزیده شد، اما سران لشکر که به آلپ ارسلان پسر دیگر طغرل دلبستگی داشتند در قزوین جمع شده و خطبه پادشاهی را به نام وی خواندند. چنین رویدادی نشانگر آن است که قزوین در آغاز دوره سلجوقی دارای موقعیتی ویژه بوده است. در دوره آلب ارسلان حکومت قزوین در یک دوره شصت ساله بر عهده خاندان جعفری از اصیلترین خاندانهای علمی شیعی در ایران و از نوادگان جعفر طیار بوده است[۴۹]
قزوین در دوران حکومت سلجوقیان بهدلیل موقعیت استراتژیک و اهمیت سیاسی و مذهبیاش بار دیگر مورد توجه قرار گرفت.[۴۷] قزوین، بهدلیل نزدیکی به قلعه الموت که مهمترین پایگاه اسماعیلیان محسوب میشد، همچنین حضور اقلیت شیعه امامیه در این منطقه و همجواری آن با نواحی گیل و دیلم که از مراکز قدرت زیدیه بودند، باعث شد قزوین در مبارزات اسماعیلیان علیه سلجوقیان مورد توجه قرار گیرد.[۵۰] به همین دلیل، یکی از وقایع مهم مرتبط با قزوین در دوره سلجوقیان مربوط به نفوذ و قدرتیافتن حسن صباح، رهبر اسماعیلیان نزاری در کوههای شمالی قزوین است.[۵۰] در این دوره، حضور فرقه اسماعیلیه که بهعنوان دشمن اصلی سلجوقیان شناخته میشد و دژ الموت را تحت کنترل داشت، جایگاه قزوین را بهعنوان یکی از نقاط کلیدی برای حکومت سلجوقی پررنگتر کرد.[۴۷] به همین دلیل، سلاطین سلجوقی افراد معتمد خود را برای اداره این شهر انتخاب میکردند. ازجمله این افراد میتوان به امیر خمارتاش اشاره کرد، شخصیتی که با فعالیتهای خیرخواهانه و احداث بناهای متعدد، نقش مهمی در پیشرفت قزوین داشت. یکی از برجستهترین دستاوردهای او، ساخت مقصوره جامع کبیر بود که عملیات احداث آن در سال ۵۰۰ هجری قمری آغاز و در سال ۵۰۹ به پایان رسید.[۴۷]
دوران ایلخانان مغول
در دوران حاکمیت اقوام مغول بر ایران، مردم قزوین از نفوذ و قدرت اسماعیلیان در این منطقه بیمناک و هراسان بودند. به گفته ابنطقطقی، شهر قزوین در زمان حضور مغولان دچار بیثباتی و ناامنی شده بود و اسماعیلیان از این وضعیت برای پیشبرد اهداف خود بهرهبرداری میکردند.[۵۰] در این میان، شمسالدین، قاضی قزوین، با مراجعه به منکو قاآن، فرمانروای مغول، در پایتخت آنان یعنی قرهقروم، زمینه را برای حمله به قلعههای اسماعیلیان فراهم کرد. این اقدامات منجر به فتح قلعه الموت توسط هلاکوخان شد و به این ترتیب حکومت ۱۷۰ ساله اسماعیلیان در سال ۶۵۴ هجری قمری پایان یافت.[۵۰]
در اوایل سده هشتم هجری و همزمان با حکومت ایلخانان مغول، با انتخاب سلطانیه بهعنوان پایتخت در نزدیکی ابهر و زنجان در سال ۷۱۰ هجری قمری، شهر قزوین جایگاه ممتاز و ویژهای پیدا کرد و بر وسعت و اهمیت آن افزوده شد.[۵۰]
دوران تیموریان
از زمان به قدرت رسیدن تیموریان تا دوران شاه اسماعیل صفوی، شهر قزوین همچنان با شرایط نامطلوبی مواجه بود. در این بازه زمانی، درگیریهای فراوانی رخ داد که به غارتهای مکرر شهر انجامید. این وضعیت علاوه بر مهاجرت بخشی از ساکنان، صدمات جدی نیز بر ساختار شهری و بناهای معماری قزوین وارد کرد.[۵۱]
در عصر صفوی

در دوره صفویه، شاه طهماسب اول با توجه به شرایط سیاسی و نظامی آن زمان، قزوین را به عنوان پایتخت انتخاب کرد که این تصمیم اهمیت این شهر را دوچندان کرد.[۴۵] شاه تهماسب صفوی به سال ۹۵۳ ه.ق به علت نزدیکی تبریز به مرزهای عثمانی و آسیبپذیر بودن این شهر و نیز دور بودن از خراسان و هجوم مداوم ازبکان به ایران پایتخت را به قزوین انتقال داد؛ که این پایتختی تا سال ۱۰۰۶ ه.ق (به مدت نیم سده) ادامه داشت.[۵۲] تحولات تاریخی در نیمه نخست دوران صفویه به گونهای پیش رفت که قزوین به یکی از مهمترین دورههای رشد و شکوه خود دست یافت.[۵۳] این مقطع با انتخاب قزوین بهعنوان پایتخت دولت صفوی همزمان بود. نزدیک به نیمسده پایتختی قزوین در این دوره، عصر طلایی را برای این شهر رقم زد.[۵۳]
جابجایی پایتخت از تبریز به قزوین تأثیرات قابلتوجهی بر ساختار شهری و جمعیتی قزوین برجای گذاشت و تنوع جمعیتی قابلملاحظهای را به این شهر وارد کرد.[۵۴] با انتقال دربار صفویان و دستگاه حکومتی شامل دیوانیان، فرماندهان نظامی ترک و سران قبایل قزلباش، قزوین به مرکزیت حاکمیت تبدیل شد. افزون بر این، مهاجرانی نظیر ترکهای شیعه آناتولی، علمای مذهبی جبلعامل لبنان و گروههایی از مناطق قفقاز جنوبی نیز به این شهر مهاجرت کردند و سهم بسزایی در شکلگیری نظام اداری و اجتماعی آن ایفا کردند.[۵۴]

- تحولات شهر قزوین پس از پایتختی
شاه تهماسب پس از انتقال پایتخت به قزوین دستور ساخت باغ بزرگی را در مرکز شهر قزوین داد؛ که عبدی بیگ شیرازی مراحل ساخت این باغ را در مقدمه روضةالصفات اینگونه توصیف میکند.
| خسروِ والاگهرِ دینپناه | خطهٔ قزوین چو شدش تختگاه | |
| رونقِ این خطه به حسبِ مراد | گشت به یمنِ قدمِ شه زیاد | |
| خاست نوایِ فرح از خانهها | یافت عمارت همه ویرانهها | |
| ابرِ کَرَم خاست ز هر سویِ او | آب فزون گشت به هر جویِ او | |
| کِشتِ وی از خاک برآورد سر | خشتش از افلاک برآورد سر | |
| شاه در آن خطهٔ همچون بهشت | ساخت عماراتِ بهشتیسرشت | |
| هر که نشان جُست ز تاریخِ آن | داد به گلزارِ بهشتش نشان |
لازم به توضیح است که عبارت «گلزار بهشتش» به حساب ابجد عدد ۹۶۷ را نشان میدهد که این عدد تاریخ اتمام ساخت باغها و عمارتها بوده است.[۵۶]
با آغاز دوره صفوی و استقرار آنها در مرزهای کهن با مرکزیت نواحی شمال و غرب ایران و اعلام حکومت شیعی، باب جدیدی را برای گسترش همهجانبه شهر قزوین فراهم آورد که آثار مکتوب مورخان و سیاحان و یادمانهای تاریخی _فرهنگی، نمایانگر این گسترش است.
تغییرات سیاسی و جابهجایی پایتخت از قزوین به اصفهان که با تحولات در جنوب ایران با حضور دولتهای اروپایی همراه بود، نتوانست اهمیت کلیدی منطقه قزوین را در پیوند غرب به شرق ایران با دولتهای همسایه در مرزهای شمال و غرب ایران کمرنگ کند.
- تحولات کالبدی – فضایی شهر قزوین به هنگام پایتختی
یکی از دورانهای طلایی تاریخ قزوین، انتخاب این شهر به عنوان پایتخت حاکمیت شیعی صفوی است. با استقرار دولت شیعی صفوی در سده دهم هجری، عصر جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد و از این زمان قزوین به محل تجمع دولتمردان، علما و اندیشمندان و صاحبان حرفه و فن و هنر تبدیل شد. حکومت صفوی با تکیه بر مفاهیم عرفانی از سویی و تعابیر و تفسیر شریعت از نظرگاه مذهب شیعه از دیگر سو، موفق شد تا پایگاه اجتماعی بسیار گستردهای در خطهای بس وسیع به دست آورد.[۵۷]
ژان شاردن که در مجموع یازده سال در دوره صفویان (۷۰–۱۶۶۴ و ۷۷–۱۶۷۱ میلادی) در ایران بوده در سال ۱۶۷۴ میلادی در شهر قزوین چهار ماه اقامت میکند و دربارهٔ آن مینویسد:[۵۸]
قزوین شهر بزرگ و زیبایی است که در دشتی وسیع واقع در سه فرسنگی کوه الوند بنا شده است… دوازده هزارخانه و صد هزار تن جمعیّت دارد. صد خانوار یهودی، و چهل خانوار مسیحی در این شهر به سر میبرند. میدان شاه که اسبدوانی نیز در آنجا به عمل میآید زیباترین نقاط این شهر است… قزوین مسجد بسیار ندارد… بعد از مسجد مهمترین و مجللترین عمارات قزوین مدارسی است که طلاّبعلوم دینی در آن تحصیل میکنند… آنچه قزوین را در انظار بینندگان باشکوهو رفیع مینماید کاخها و خانههای قصرآسای بزرگان و اعیان شهر است که همهتماشائی و دیدنی است… اما این شهر نسبتبه شهرت و عظمتش باغ و بستان زیاد ندارد، زیرا هم خاک دشتی که شهر در آن بناشده شنی و هم آبش کم است. برخی از کشتزارهایش از آب شاخهٔ کوچکی ازشاهرود آبیاری میشود. کاریزهایی نیز دارد. آب آشامیدنی بیشتر مردم از چاههاییکه غالباً متجاوز از سی پا گودی دارد برآورده میشود. آب این چاهها خنک اماسنگین و بیمزه است. کمبود آب گذشته از این که بزرگترین مانع رشد کشاورزیو توسعهٔ باغها و بوستانهاست مایهٔ سنگینی و ناسازگاری هوا و عدم رعایت بهداشتعمومی است، و این عوامل زیانزا مخصوصاً در تابستانها بیشتر ظاهر میشود؛ زیراچنان که یاد شد قزوین رودخانه و آب جاری ندارد که کثافات شهر را بزداید وهمراه خود به جاهای دور ببرد…
نبرد با افغانها
با سقوط اصفهان به دست افغانها و تسلیم شدن شاه سلطان حسین و آغاز سلطه افغانها بر اصفهان، محمود افغان با شرایطی بسیار ناپایدار روبرو بود و قلمرو حکومتیاش تنها به مناطق اصفهان، کرمان و سیستان محدود میشد.[۵۹] او بهخوبی میدانست که مردم ایران نسبت به او و نیروهایش کینهمند هستند، زیرا معتقد بودند که محمود با زور تخت پادشاهی ایران را تصرف کرده و گروهی از بیگانگان را بر آنان حاکم ساخته است. سکوت و آرامشی که در ابتدا از سوی مردم دیده میشد، نتیجهای جز ترس و اجبار نداشت؛ چرا که همگی در جستجوی لحظهای مناسب برای اعتراض و بازیابی آزادی خود بودند؛ بنابراین، مردم انتظار داشتند که بهزودی از یکی از شهرهای خارج از اصفهان جرقهای روشن شود تا به کمک آن، دیگر شهروندان نیز همراه شوند و اصفهان اشغالشده را از دست نیروهای متجاوز افغان رهایی بخشند.[۵۹]
ملا محمد محسن در کتاب التواریخ ورود افغانیها به قزوین را در تاریخ پنجم ربیعالأول سال ۱۱۳۵ هجری قمری ثبت کرده است. تنها چند روز پس از ورود این میهمانان ناخوانده، اماناللهخان از مردم مستأصل و پریشان قزوین درخواست آذوقه کرد. با شتاب، چند هزار من آذوقه تهیه و به او تحویل داده شد. اما با دیگر خواستههای او، مردم شهر وارد کشمکشی تازه شدند. دو روز بعد، اماناللهخان از شهروندان قزوین مبلغ بیست هزار تومان نقد مطالبه کرد.[۶۰] با وجود درخواستهای مکرر، امانالله خان سردار محمود افغان، پیامی به مردم قزوین ارسال کرد که بر اساس آن میبایست شصت دوشیزه به افغانها تحویل داده شوند. این مطالبه سنگین، قزوینیها را به شدت آزرده کرد و آنها به فکر چاره افتاده و به مشورت پرداختند. امانالله خان و همراهان افغانش از این حقیقت بیخبر بودند که مردم قزوین، مردمی جنگجو و شجاع هستند. این شهر که روزگاری به دارالمؤمنین شهرت داشت، پیشتر نیز بارها در برابر ظلم و ستم دیلمیها و اسماعیلیان ایستادگی کرده و موفق به شکست آنان شده بود.[۶۰]گیلانتز در کتاب سقوط اصفهان اشاره میکند که در بیستمین روز محاصره و تصرف شهر قزوین، برابر با هشتم ژانویه ۱۷۲۳ میلادی/۱۱۳۵ هجری قمری، مأموران مالیاتی برای تأمین خواستههای خود فشار زیادی بر مردم وارد کردند. شدت این فشارها به حدی بود که مطالبات آنها با عباراتی تهدیدآمیز بیان میشد: پول و خواربار کجاست؟ دخترانتان را کجا پنهان کردهاید؟ همه را بیاورید و تسلیم کنید، وگرنه شما را مانند سگها خواهیم کشت و به خاک خواهیم افکند.[۶۱] یکی از لوطیان آزاده و دلیر قزوین در پاسخ به رئیس مأموران گفت: سگ شمایید و آنکس که شما را فرستاده است! مأمور مالیات دست به طرف شمشیرش برد، اما جوان قزوینی با سرعت و چالاکی بیشتری عمل کرد، شمشیر کشید و مأمور را به دو نیم تقسیم کرد. سپس قزوینیان طبلها را به صدا درآوردند تا مردان خود را فرا بخوانند و برای جنگیدن با افغانها آماده شوند. در این زمان، یکی از سرداران قزلباش همراه با ۱۵۰۰ نفر از قزلباشان وارد شهر شده بود. ورود آنها موجب شد افغانها به سوی عالیقاپو فرار کنند و درون کاخ پناه بگیرند. با این شکست و عقبنشینی افغانها، مردم شهر قزوین دوباره روحیه گرفتند و در میدان شاه قزوین گرد هم آمدند.[۶۲]
پس از حادثه لوطی بازار، قزوین بار دیگر هدف هجوم سپاه افغان قرار گرفت. در این دوره، اشرف افغان پادگانی در قزوین ایجاد کرد تا در برابر طهماسب میرزا و سردار شجاع او، نادر، ایستادگی کند. با این حال، در جریان نبرد میان نادر و اشرف افغان، سپاه افغانها شکست سنگینی را متحمل شد و پادگان قزوین عملاً توان نظامی خود را از دست داد. در خلال این درگیریها، یکی از شخصیتهای برجسته دینی به نام شیخ آقا محمدرضی قزوینی فتوا به جهاد علیه افغانها صادر کرد. او در زمان محاصره قزوین توسط نیروهای افغان پس از یک سخنرانی پرشور، سپاهی عظیم گرد آورد و خود در رأس آن به جنگ افاغنه شتافت. در جریان نبرد در روستای دیالآباد، یکی از مناطق اطراف قزوین، شیخ آقا محمدرضی جان خود را از دست داد، اما سپاه تحت رهبری او موفق شد نیروهای افغان را در پشت دروازههای قزوین شکست دهد. این پیروزی نقطه آغاز بیرون راندن افغانها از ایران بود. قیام مردم قزوین در حقیقت به الگویی برای شورشهای سایر شهرهای ایران، بهویژه اصفهان، علیه افغانها تبدیل شد.[۶۳][۴۹]
دوران قاجارها
قزوین، که پس از پایان دوران پایتختی صفویان دچار افول و خرابی شده بود، در دوره حکومت ترکان قاجار دوباره به یکی از مهمترین شهرهای کشور تبدیل شد.[۶۴] با آغاز حکومت ترکان قاجار و انتخاب تهران به عنوان پایتخت، امنیت و رونق تجارت به ایران بازگشت و قزوین بهدلیل نزدیکی به تهران اهمیت ویژهای یافت.[۶۵] موقعیت قزوین در مسیر رشت به تهران و جاده ابریشم، دوره جدیدی از سازندگی را برای این شهر رقم زد. بررسی نقشههای صفوی تا اوایل قاجار نشاندهنده گسترش قابلتوجه بافت مسکونی شهر قزوین است.[۶۵] احداث جاده شوسه بین قزوین و تهران تأثیر چشمگیری بر اقتصاد منطقه گذاشت و بر اهمیت این ولایت افزود؛ تا جایی که حکمرانی بر این منطقه مورد علاقه شدید شاهزادگان قاجار قرار گرفت.[۶۴]
وضعیت جغرافیایی و اهمیت ژئوپلیتیکی و ارتباطی قزوین از گذشتههای دور همواره این شهر را به یکی از مراکز مورد توجه حکومتی تبدیل کرده بود.[۶۴] تقاطع مسیرهای تجاری کلیدی نظیر مسیر آذربایجان که از تبریز به طرابزون ترکیه، تفلیس روسیه و در نهایت به اروپا متصل میشد و همچنین مسیر رشت ـ انزلی که از طریق خطوط دریایی خزر به استانبول، سنپترزبورگ و اروپا امتداد مییافت، در قزوین متمرکز میشدند و سپس به تهران، پایتخت ایران، ختم میشدند. چنین موقعیت جغرافیایی ویژهای سبب شده بود قزوین جایگاه خاصی در ارتباطات و تجارت منطقهای پیدا کند.[۶۴] با ساخت جاده قزوین به بندر انزلی، صادرات از این منطقه به شکل چشمگیری توسعه یافت.[۶۶] روسها از طریق این مسیر دریایی، محصولاتی مانند پنبه، خشکبار و دیگر کالاها را از مناطقی همچون خراسان، طارم و زنجان به مسکو و سایر نقاط اروپا صادر میکردند. در همین راستا، شرکتی به نام اصلانیاس وظیفه صادرات میوه از قزوین به روسیه و اروپا را بر عهده داشت. همچنین، شراب بهعنوان یکی از اقلام صادراتی مهم این شهر، بهدلیل تولید وسیع آن در قزوین، جایگاه ویژهای در تجارت منطقهای داشت.[۶۶]
در دوره قاجار، خیابان سپه که مهمترین خیابان شهر بهشمار میرفت، بار دیگر به محلی برای برگزاری جشنهای حکومتی تبدیل شد. مهمانخانه قزوین، که بهعنوان اولین مهمانخانه مدرن این شهر شناخته میشود، به دستور ناصرالدینشاه قاجار و به همت آقاباقر سعدالسلطنه در سال ۱۲۹۷ هجری قمری ساخته شد.[۶۵]
معاصر
قزوین بهدلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود، که در مسیر ارتباطی تهران به آذربایجان و اروپا قرار دارد و همچنین نزدیکیاش به روسیه و دیگر کشورهای همسایه ایران، همواره از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.[۶۷] این شهر در بسیاری از رویدادهای مهم تاریخی، نقش کلیدی بهعنوان پایگاه یا پل ارتباطی ایفا کرده است. ازجمله این رویدادها میتوان به جنبش مشروطه، کودتای اسفند ۱۲۹۹ بهرهبری رضاخان، اشغال ایران در جنگهای جهانی اول و دوم توسط متفقین و استعفای اجباری رضا شاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ اشاره کرد که این رویداد پس از حرکت نیروهای شوروی از قزوین به سمت تهران به وقوع پیوست.[۶۷] در دوران جنگ جهانی دوم، قزوین نهتنها به مرکز فرماندهی، بلکه به پایگاه اصلی روسها برای کنترل پایتخت ایران تبدیل شد. این شهر ازجمله مناطق راهبردی محسوب میشد که در آن نیروهای متفقین تمرکز یافته بودند. همین موضوع باعث حضور چشمگیر شوروی، انگلیس و آمریکا در منطقه شد. تأثیرگذاری این شهر در وقایع جنگ، به اهمیت استراتژیک آن در مسائل داخلی و بینالمللی افزود.[۶۷]
قزوین در جنگ جهانی
در اولین روز حمله متفقین به ایران در شهریور ۱۳۲۰، شهر قزوین هدف بمباران هواپیماهای شوروی قرار گرفت.[۶۷] همان روز، ارتش شوروی از سه جهت و در سه ستون وارد خاک ایران شد. ستون اول از محور جلفا به سمت تبریز حرکت کرد. ستون دوم از آستارا به سوی بندر پهلوی (انزلی کنونی) و سپس رشت پیشروی نمود.[۶۷] در روز هفتم شهریور، ارتش چهلوچهارم شوروی که از مسیر رشت حرکت کرده و از کوههای البرز عبور کرده بود، وارد قزوین شد. از سوی دیگر، واحد پیشروی ارتش چهلوهفتم شوروی از شمال غرب به قزوین رسید و به نیروهای همرده خود ملحق شد. ژنرال واسیلی ایوانوویچ نوویکوف، مرکز ستاد فرماندهی خود را در گراند هتل قزوین مستقر کرد.[۶۷] با ورود نیروهای شوروی به ایران، انگلیسیها نیز همزمان از دو جبهه وارد خاک ایران شدند. یک ستون از سمت عراق به ناحیه خوزستان حمله کرد و ستون دیگر، به فرماندهی ژنرال ویلیام جوزف اسلیم، از طریق قصرشیرین به ایران وارد شد. این نیروها از کرمانشاه و همدان عبور کرده و به سمت قزوین حرکت کردند تا به قوای روسیه مستقر در قزوین بپیوندند و سپس به سمت تهران پیشروی کنند.[۶۷] علاوه بر نیروهای روس و انگلیس، از اوایل سال ۱۳۲۱ پایگاههای نظامی آمریکا نیز در ایران حضور یافتند.[۶۸] گروهی از این نیروها در اردوگاهی واقع در چهار کیلومتری جنوب قزوین مستقر شدند و به مدت نزدیک به سه سال به استقرار اشغالگرانه خود در این منطقه ادامه دادند. در نهایت، در اسفندماه ۱۳۲۳، پس از واگذاری تمامی تجهیزات اردوگاه به نیروهای روس، به تدریج قزوین را ترک کرده و راهی همدان شدند.[۶۸]
تأسیس و تقویت حزب توده توسط شوروی پیامدهای گستردهای برای قزوین و ایران در پی داشت. این حزب که با حمایت از منافع شوروی در ایران و موضعگیری علیه نیروهای انگلیسی و طرفداران سید ضیاء فعالیت میکرد، به ایجاد اختلاف و دودستگی در میان مردم شهر دامن زد.[۶۹] همچنین اشغال قزوین توسط متفقین زمینهساز ناامنی، هرجومرج، قتل و غارت، دزدی، قحطی، گرانی، قاچاق، احتکار، بیماری و افزایش اختلافات و درگیریها در قزوین و مناطق اطراف آن شد.[۶۹]
یکی از نخستین و مهمترین پیامدهای اشغال ایران توسط نیروهای متفقین، کمبود شدید و افزایش قابل توجه قیمت ارزاق عمومی بود. با ورود نیروهای متفقین به کشور، نظام عرضه و تقاضا به شدت دچار اختلال شد.[۷۰] خشکسالی سال ۱۳۲۰ که موجب کاهش تولیدات کشاورزی شده بود، همراه با احتکار و قاچاق کالا توسط سودجویان، عرضه محصولات را به بازار محدود کرد. از سوی دیگر، خرید و ذخیره کالاها توسط برخی افراد به مدت طولانی، مصرف منابع داخلی توسط نیروهای متفقین و مهاجران لهستانی، و همچنین انتقال بخشی از محصولات داخلی به اتحاد جماهیر شوروی، تقاضا را بهطور چشمگیری افزایش داده و کمبود مواد غذایی را در شهرها حادتر کرد.[۷۰] در نتیجه، بازار با کاهش عرضه و افزایش تقاضا مواجه شد که به جهش چشمگیر قیمتها انجامید. این وضعیت بهویژه در شهر قزوین، که تحت اشغال نیروهای خارجی قرار گرفته و به یکی از مراکز اصلی حضور نیروهای متفقین تبدیل شده بود، بهوضوح قابل مشاهده بود.[۷۰]
انقلاب اسلامی
نخستین انجمن و تشکل سیاسی-مذهبی که در جریان مبارزات نهضت اسلامی در قزوین شکل گرفت و فعالیتهای منظم و گستردهای در زمینه آموزش مبانی اسلام و مبارزه انجام داد، تشکل موسوم به هیئت متوسلین به طفلان مسلم بود.[۷۱] پس از تبعید آخوند خمینی، طرفداران ایشان، علیرغم تلاش حکومت پهلوی برای محو نام و یاد او، در جلسات و محافل سیاسی-مذهبی مرتبط با نهضت اسلامی حضور یافته و از مواضع خمینی دفاع میکردند.[۷۱]
وضعیت طبیعی
جغرافیا
شهر قزوین، مرکز استان و شهرستان قزوین، در دامنههای جنوبی رشتهکوههای البرز قرار گرفته است. اتوبان تهران-زنجان از شمال شهر عبور میکند و راهآهن تهران-زنجان نیز از جنوب آن میگذرد.[۷۲] شهر قزوین در طول جغرافیایی ۴۹ درجه و ۵۰ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۱۰ دقیقه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۶ درجه تا ۳۶ درجه و ۲۲ دقیقه شمالی واقع شده است.[۷۳] شهرستان قزوین در ۱۳۰ کیلومتری غرب تهران واقع شده و از طریق بزرگراهها و خطوط ریلی به پایتخت دسترسی دارد. مرکز این شهرستان، شهر قزوین است و شامل شش بخش به نامهای مرکزی، البرز، رودبار الموت، رودبار شهرستان، طارم سفلی و کوهین میشود.[۷۴]
قزوین از سمت شمال به لاهیجان، از شمال شرق به رازمیان، از شرق به بیدستان و محمدیه، از جنوب شرق به الوند، از جنوب به شهر صنعتی لیا، از جنوب غرب به اقبالیه، از غرب به محمودآباد نمونه و از شمال غرب به منجیل راه پیدا میکند.





















































